سلام همسايه
من خونه نبودم رفته بودم كرمان.ممنونم كه حواست به خونه ي خالي ماهم بود خوب از كوچه بگو تو اين مدت چند تا عابر سربهوا از كوچه رد شدن؟
راستي تو يه محله اي يه مطلبي رو رو يه ديوار خوندم گفتم خوبه واست بخونم:
فرق عشق و دوست داشتن
عشق در لحظه پديد مي آيد، دوست داشتن در امتداد زمان .
عشق معيارها را در هم مي ريزد ، دوست داشتن بر پايه معيارها بنا مي شود .
عشق ويران کردن خويش است و دوست داشتن ساختني عظيم .
عشق ناگهان و ناخواسته شعله مي کشد، دوست داشتن از شناختن سرچشمه مي گيرد .عشق قانون نمي شناسد ، دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه اي از قوانين طبيعي است .
عشق فوران مي کند چون آتشفشان و شره مي کند چون آبشاري عظيم، دوست داشتن جاري مي شود چون رودخانه بر بستري با شيب نرم .
عشق ، دق الباب نمي کند ، حرف شنو نيست ، درس خوانده نيست، درويش نيست،حسابگر نيست ، سر به زير نيست ، مطيع نيست، ديوار را باور نمي کند ، کوه را باور نمي کند ، گرداب را باور نمي کند ، زخم دهان باز کرده را باور نمي کند ، مرگ را باور نمي کند.
خب الان از گرسنگي دارم ميميرم بايد برم سلف ناهار بخورم
عصربخير